گفتگو من و خدا

امشب بی خواب شدم
دلم برای تو بی تابت شد
چه کردی با دلم
شب تا صبح بیداری
عجب سکوتی
فقط هستیم من و تو
دیگه قلبم تند تند نمی زنه
دیگه موقع حرف زدن به نفس نفس زدن نمی افتم
دیگه موقع اشک ریختن به حق حق کردن نمی افتم
کی در آغوشم گرفتی خودم نفهمیدم
دیگه چشمم دنبالت نیست در آسمون
دیگه وجودم تنها نیست
مهم نیست بندگانت چی می گن بذار هر چه می خوان بگن
مهم اینه من تو رو دارم
مهم اینه پنجمین شب بیدارم
مهم اینه توسل کردم به پنج تن
صلوات فرستادم بر محمد و وآل محمد
تو برام فرستادی نشانه
گفتی آرام بگیر ای بنده من
گفتم آرام گرفتم ای آرام جان
گفتی صبر داشته باش ای بنده من
گفتم با وجود تو زنده ام
گفتم تنهام نذار حتی یک لحظه
گفتی باورم داشته باش تو هر لحظه
گفتم بی تو هیچم
گفتی شیطان تو را می پیچد
گفتم نفهمیدم؟!
گفتی شیطان از وقتی که فهمید در وجودتم به خودش لرزید
گفتی شیطان در کمین توست
گفتم شیطان کنار من نشسته است
گفتی حالا فهمیدی؟
گفتم آری
گفتی بدان چطور شیطان در وجودت رخنه می کنند
گفتم قطع امید می کنند, پریشانم می کنند
بی تابم می کنند
نمی شه, نمی تونی ملکه ذهنم می کنند
گفتی حالا فهمیدی؟
گفتم آری فهمیدم
گفتی آرام بگیر بخواب



شبنم شانی زاده اصلی

به دنیا آمدم که چه؟!

تقدیم به همه ایرانیان غیرتمند
تقدیم به بچه های شهدا هشت سال دفاع مقدس
تقدیم به بچه های شهدای هسته ای
تقدیم به سران ایران



که چه؟!


به دنیا آمده ام که چه؟!

در ایران زاده شدم که چه؟!
تحصیل کردم که چه؟!
ایران یک رهبر و یک رئیس جمهور دارد که چه؟!
هشت سال جنگ شد که چه؟!
صنعت نفت ملی شد که چه؟!
سر حفظ انرژی هسته ای جان دادن که چه؟!
برجام موفق شد که چه؟!
این همه چه چه چه کردم که چه؟!
معنا چیست را می دانی چیست؟
می دانی ایران چیست؟
ایران تفسیر کردنی است نه تعرف کردنی
می دانی شهید کیست؟
عاشقانش جان دادند تا ایران جان گرفت
نفت عمرش رو به پایان است
انرژی هسته ای عمرش بی پایان است
برجام به فرجام رسید
عظمت ایران بار دیگر به گوش جهانیان رسید
دختر و پسر سال ها چشم انتظار بابا
تا شاید پدر را بیند در رویا همین حالا
داری پدر همین حالا؟!
آن بچه ها فقط می شنوند از رشادت های بابا همین حالا
انتظار کشیدن
درد است
روح خراش است
آن بچه ها نام ایران را که می شنوند غیرتی می شوند همین حالا


شبنم شانی زاده اصلی

خدا باقیست

دنیا دو روزه
دل می سوزه
غم دنیا مخور
تا مثل شمع آب شوی
دنیا فانیست
فقط خدا باقیست
جز از خدا از کسی یاری مخواه
تا مثل گل خار شوی

شبنم شانی زاده اصلی

نکن باز ی با دل و آبرو دختر

نامش را هر چه می گذارید بگذارید:
درد دل کردن
گله شکایت کردن
ناشکری کردن
کینه داشتن
لطفا با دقت بخوانید این نوشته من را و جدی اش بگیرید.
بی نهایت بار به دیگران گفتین فلان کار بکن، فلا حرف بزن، فلان جا برو، فلان کار نکن، فلان حرف نزن، فلان جا نرو.
بی نهایت بار روزنامه، کتاب خواندیم، خواسته و ناخواسته از تجربیات دیگران بهره بردیم.
چند سال اخیر اینترنت فراگیر شده است هر روز برنامه های جدیدتر به آن افزوده تر می شود. پس دیگر بی بهره نیستیم از دنیا در فضای مجازی.
شمایی که نوشته ام به دستت رسیده است و می خوانید نمی دانم چه شغلی دارید، چه میزان تحصیلات داریدف چه نژاد، مذهب و آیینی دارید.
برای یک بار هم شده هر کاری که می خواهید انجام دهید درست فکر کنید، دربارش تحقیق بررسی کنید، خدا هم در نظر بگیرید بعد مشغول به انجام دادن آن کار شوید.
موضوع مهم این نوشته من مربوط به افرادیست که به هر دلیل یا دلایلی یا کاری انجام دادند یا انجام ندادند برای اثبات کردنش سند و مدرک کاغذی ندارد به همین خاطر خیلی زود محکوم می شوند، خیلی زود مورد تحقیر و توهین و اهانت قرار می گیرند، مورد تهمت قرار می گیرند.
نوشته من پیچیده به نظر می رسد درست است چون نادرست عمل کردن برخی باعث شد پیچیده شود.
اگر دارای مقام شغلی و تحصیلی هستید، ثروتی دارید ، دارایی غیر نقدی دارید و می بینید دیگران ندارند هرگز به رویش نیاورید تحقیرش نکنید.

مثال عملی حقیقی می زنم بدون ذکر هویت اصلی فرد حالا به هر جهت:

خانواده ای دختری را نشان می کنند برای ازدواج کردند. تا مدتی با دختر و خانوادش نشست و برخواست می کند، بیان می کند نشان شده پسرش است (عروسش است) . با مهربانی فراوان خودشان را در دل دختر جا می کنند. عملشان را تا به جایی می رسد دیگر دختر با تمام وجودش علاقمند پسر می شود همه وجودش می شود برای آینده اش برنامه ریزی می کند اما به یکباره خانواده پسر می زند زیر حرفش. پسرشان را از دختر مورد نظرشان دور می کنند حتی به خارج از ایران می فرستند. برای این که کمتر کسی متوجه شود به دروغ به دیگران می گوید دختره عاشق پسرمان شده است ما اصلا تو ذهنمان نبوده است این دختر. در تصورات این دختر بوده است خیال پردازی کرده است. تمام تلاش خود را می کنند دختر را دیوانه (روانی)، فاسد نشان دهند دست به انجام دادن هر کاری می زنند.
چون پسر است توجه هیچ کسی به پسر جلب نمی شود پس پسر به انجام دادن عمل های زشتش ادامه می دهد و هم خانواده اش.
اما دختر از هستی ساقت می کنند ، بی آبرو هیثیت می کنند، در فساد کردن شهره شهر می کنند. دختر نابود می شود. او سند و مدرکی ندارد تا اثبات کند به دروغ روسوایش کردند به فساد کردن.
برخی از دختران ایمان قوی دارند دست به دامان خداوند می شوند برای گرفتن حقشون.
ممکن است به این موضوع پرداخته شده باشد بسنده شده است به رمان چند صد صفحه ای که باور کردنش سخت است. از اسمش پیداست رمان یعنی داستان بلند غیر واقعی.
هم به خاطر حفظ آبرو کردن و هم نداشتن سند و مدرک کاغذی به اجبار سکوت می کنند به شکسته شدنشان از درون ادامه می دهند.
شاید به ظاهر به خیال خود پسر و خانواده پسر موفق شدند دختر را از زندگیشان بیرون کنند با بی آبرو حیثیت کردنش در باطن بازنده اصلی هستند که چرا که در حقیقت آنقدر کثیف هستند که خدا را فراموش کردند. یک آدم سالم و صالح هرگز دختر را بی آبرو حیثیت نمی کند، به او تهمت و انگ فاسد بودن، دیوانه بودن نمی زند.

می دانم عده ای از خوانندگان خندشان می گیرند خواهند گفت و خواهند نوشت بدترین نوشته است این نوشته، صحت ندارد و یا هر چیز دیگر است.
این را بدان قبل از به وجود آمدن مذهب و دین خدا وجود داشت خدا خلق کرد موجودات زنده را آن هم یکسان.
خداوند صبرش زیاد است. سکوت می کند ممکن است چند سال به طول بکشد اما بلخره سکوتش را خواهد شکست قدرتش را نشان خواهد داد حق را به حق دار خواهد رساند.
رسیدن به حق، رساندن حق به حق دار از قبل از هر دین و آیین و مذهب بوده است.
دختر عروسک نیست که هر پسری و هر خانواده پسری بخواهد با او مدتی بازی کند بعد از مدتی به بدترین شکل ممکن از سر راه خودشان برداند.
نشکن دل کسی را شک نکن خدا خواهد شکست وجود فرد شکننده را.
دختر درست است دختر است بدان خدا آفریده است.
تا می توانید بتازید خدا در اوج ارش به فرش خواهد کشید ظالمان و مفسدان را.

نوشته من خیلی واضح ، روشن و رک و تند بود اگر متوجه نشدید دلیلش این است برایت بی اهمیت بوده است .

شبنم شانی زاده اصلی

بیوگرافی شبنم شانی زاده اصلی

زاده 18 فروردین 1364 امیریه تهران ایران. دیپلم طراحی و دخت، فوق دیپلم شبکه کامپیوتر.

شروع فعالیت ها:دهه 70 نقاشی که هیچ آثاری وجود ندارد از این دهه ، عکاسی کردن با دوربین عکاسی معمولی و بعد از آن دوربین موبایل1382

خیاطی لباس زنانه و بچه گانه1383 طراحی لباس1389 نویسندگی1391 شعر1395 تولید و طراحی شمع تزیینی.

به اجبار مادر وارد رشته خیاطی شده و پس از اخذ دیپلم خیاطی مجدد به اجبار مادر سه بار دوره مهارت خیاطی را گذرانده که به شکست منجر شد.

من با پا گذاشتن به هر رشته ای که در آن توانایی و استعداد داشت با مخالفت شدید مادرم  روبرو می شدم. در حال  حاضر هم  با مخالفت شدید او مواجه می شوم با این حال نا امید نشده تمام تلاش خود را کرده ام به اهدافم رسیدم و موفق شدم .

به خواست والدینم سال 1380 از تهران به استان مازندران، شهر بابلسر مهاجرت کردم با خانواده. در حال حاضر مشغول گذراندن دوره در مازندران هستم و بعد در تهران باید بگذرانم پس از تکمیل دوره ها در داخل  ایران از ایران مهاجرت خواهم کرد به دلایل شخصی.

اولین اثر فیلمنامه ام در همان سال های اول نوشتن به سرقت رفت به دلیل ثبت نکردن نتوانستم پیگیری قانونی کنم. سرقت اثرم شوک عظیم به من وارد کرد که 4 سال طول کشید. پس از خارج شدن از شوک اقدام به نوشتن کردم که با ناراحتی ریه مواجه شدم که مجبور شدم فعالیتم را هم در این زمینه هم نقاشی کردن با مواد شیمیایی موقت کنار بگذارم.خداوند را شکر می کنم به خاطر اینکه استعداد فروانی به من ارزانی داشته است که با گذر زمان نمایان می شود باعث سعادت من می شود.


تا کنون هیچ آثاری از من منتشر نشده است در جلد کتاب، نشریات