لطفا به جای فرزندان خود برای آن ها همسر انتخاب نکنید نشان نکنید آنها را برای دیگران این کار در اصل جنایت کردن است

لطفا به جای فرزندان خود برای آن ها همسر انتخاب نکنید نشان نکنید آنها را برای دیگران .
دیده شده است که دختر یا پسری نامزدی قبل از عقد کردند اما خواسته والدین یا یکی از والدین نیست. خانواده ها با ترفند های مختلف بین آن ها جدایی می اندازد و بچه خود را به اجبار به کسی می دهد که خودشان می خواهند نه بچه هایشان.
می دانستید این عمل کثیف ترین عمل است؟ جنایت بر علیه نفس است؟
آری درست فهمیدی ببخشید من آنقدر رک می نویسم که به کام برخی خوش نمی آید. جدا کردن دو نفر از هم که نامزد هستند قبل از عقد و به اجبار وادار می کنند به عقد دیگری در آیند چنین عقدی صحیح نمی باشد؟ وقتی قلب و فکر نزد فرد "جدا شده"باشد و جسمش نزد شخص جدید باشد بعد از عقد چه گناه عظیم کرده است. خیانت همراه با جنایت پنهان کرده است.
این نوع زندگی کردن به ظاهر حلال در باطن حرام حتی تا آخر عمر دوام پیدا کند از پایه فساد و فحشا را بنا کرده است. بیشتر به سمت بی دین و مذهب شدن، ترک خدا کردن هدایت میکند چون از روی خودخواهی کردن و تکبر و دیکتاتوری بی جای خود ضمینه اش را فرا هم کردند.

"شبنم شانی زاده اصلی"


معجزه رخ دادن تنها به این معنا نیست که بیمار شفا یابد، اسیری از بند زندان آزاد شود.

خدا جان از تو تشکر می کنم فراموشم نکردی، مرا به حال خودم رها نکردی و حیاتی دوباره به من بخشیدی. به هر آنچه که به من دادی، ندادی و از من گرفتی ازت تشکر می کنم.

معجزه رخ دادن تنها به این معنا نیست که بیمار شفا یابد، اسیری از بند زندان آزاد شود.
معجزه ای دیگر رخ داد آن هم عظیم در زندگی من:
- بعد از سال ها تلاش کردن بلخره موفق شدم آقا پسری از مادرش دست نکشد ترکش نکند برای همیشه. چرا که اگر پسر مادرش را ترک می کرد روزی می رسید خدا او را برای همیشه ترک می کرد.
- شخصی به شدت آزارم داده بود با کلامش و به شدت ضربه سخت به من وارد شد. 7 سال در دلم بود خودم نمی دانم چه شد دست به دعا برداشتم گفتم خدایا بخشدم او را تو هم ببخش او را. در حرم امام رضا علیه السلام بارها خواستم نا امید و دست خالی برگشتم در سفر دوم بود که آن شخص رو به حرم امام رضا علیه السلام در خیابان شیرازی دیدم شوکه شدم گفتم آخه مگه می شه؟ کی آمد ایران؟ رفتم سمتش دیدم دیگر خبری از آن شخص نیست. سریع خودم رساندم حرم آنقدر التماس کردم خدا او را ببخشد بلخر جواب آمد خدا از گناهان کبیره و صغیره او گذشته است. دیگر خیالم راحت شد. روحم و جسمم آرام گرفت.

- معجزه ای سوم که رخ داد در زندگی ام این بود کسی را مامور کرد و وارد زندگی ام کرد تا جلوی بد زبانی کردن من را بگیرد که آن نفرین کردن بود. خدا را شکر می کنم موفق شدم هم ببخشم هم دیگر کسی را نفرین نکنم تا زنده ام.

خدا با چنین کارش به من نشان داد و آموخت :
- باید ببخشم تا به سعادت برسم.
- بالاتر و قدرتمندتر از او نیستم.
- به محض اینکه اراده کند عمل می کند به آن در حالی که بندگانش از انجام دادن آن عاجز هستند.


"شبنم شانی زاده اصلی"

ماه پیش بود که جان یار شکایت منو به مادر کرد.
جان یار: مادر جان شبنم چرا هر کاری می خواد انجام بده تو فیس بوک می نویسه؟
مادر جانم: نمی دونم پسرم

و بقیه مکالمه هایی که داشتند به من نگفت مادر جانم فقط اضافه کرد خیلی از دست تو عصبانیه خدا بخیر کنه.
چون می دونم در همین فضا دیده بود قبلا می خواهم در همین فضا جوابش بدم چرا که جواب سوال برخی هم خواهد بود همان طور که سوال شد برای جان یار جان.

جان یار جانم از اینکه مطرح کردم شغلی را که قرار است انتخاب کنم دلیل بر این است که افراد با تجربه زیادی وجود دارد در این فضا. نمی خواهم با یک انتخاب اشتباه راه را بی راهه بروم ثروت اندک پدری را نابود کنم. همان طور که تو چند پیشنهاد مهم کاری به من داده بود که توام بود با مشاوره دادن که یکی از آن پیشنهادات وکیل شدن بود. چرا که رشته تحصیلی ات حقوق است دکترا آن را گرفتی در آن رشته مشغول به کار هستی از جزییات کمی و کیفی این رشته و شغل باخبری.
فضای مجازی برای حکم دانشگاه را دارد از تجربه خوب افراد با تجربه استفاده می کنم. باعث می شود پیشنهادات شغلی که می کنند تجزییه و تحلیل کنم، تحقیق و بررسی کنم به نتیجه مطلوب رسید با توکل بر خدا وارد حرفه ای بشم آن هم آگاهانه.
چرا که خودت می دانی اگر با عدم آگاهی وارد هر کاری شدن نتیجه اش دل زدگی از کار، پایین آمدن راندمان کار خواهد شد. هم به خودم اسیب خواهم زد و هم به بندگان خدا.
من آنقدر خودخواه و هوس باز نیستم با دیدن شغلی سریع عاشق آن بشوم مشغول به کار شوم. آنقدر سخت گیرم که حد ندارد. سخت گیرم تا راندمان کار در جای درست انجام شود بهتر بالا رود. حال می خواهد در ایران باشد یا خارج از ایران مشغول کار باشم.

در حال حاضر علاوه بر پیشنهاد رشته حقوق شغل وکالت به من داده بودی به چندین پیشنهادات دیگرت هم دارم بررسی می کنم برای سرمایه گزاری کردن.
تشکر می کنم از تو جان یارم که به فکرم هستی، راه نمایی می کنی از دور و نزدیک.


"شبنم شانی زاده اصلی"

با جان یار جدی صحبت می کنم می گه غریبه ایم و درباره کار حرف می زنیم اینو یادت باشه شبنم تو نامزد منی . وقتی با مهربانی صحبت می کنم می گه باز بچه شدی تو که شبنم.

این طور که تو به من گفتی باور کن گیج شدم چگونه با تو باید رفتار کنم تا تو ناراحت نشوی قهر نکنی چند هفته یکبار.

می شه یکی ترجمه کند حرف جان یار را؟

این را می دانم مردان با زنان بسیار متفاوت هستند از همه لحاظ.

"شبنم شانی زاده اصلی"

حقیقت بعضی وقت ها اصلا نمی توانم مردان را بفهمم چه کلام شان را، چه حرکات شان و رفتارشان را.
برخی از مردان انتظار دارند از زن ها که عین مردان رفتار کنند، مثل خودشان فکر کنند. خلاصه اینکه به مانند آنان باشند.
این چنین افکار در مردان بسیار خطرناک است. بگذار زن خودش باشد نه آنگونه تو می خواهی ای مرد.
زن جایگاه خودش را دارد همان طور که مردان جایگاه خودشان را دارند.


"شبنم شانی زاده اصلی"