معجزه رخ دادن تنها به این معنا نیست که بیمار شفا یابد، اسیری از بند زندان آزاد شود.

خدا جان از تو تشکر می کنم فراموشم نکردی، مرا به حال خودم رها نکردی و حیاتی دوباره به من بخشیدی. به هر آنچه که به من دادی، ندادی و از من گرفتی ازت تشکر می کنم.

معجزه رخ دادن تنها به این معنا نیست که بیمار شفا یابد، اسیری از بند زندان آزاد شود.
معجزه ای دیگر رخ داد آن هم عظیم در زندگی من:
- بعد از سال ها تلاش کردن بلخره موفق شدم آقا پسری از مادرش دست نکشد ترکش نکند برای همیشه. چرا که اگر پسر مادرش را ترک می کرد روزی می رسید خدا او را برای همیشه ترک می کرد.
- شخصی به شدت آزارم داده بود با کلامش و به شدت ضربه سخت به من وارد شد. 7 سال در دلم بود خودم نمی دانم چه شد دست به دعا برداشتم گفتم خدایا بخشدم او را تو هم ببخش او را. در حرم امام رضا علیه السلام بارها خواستم نا امید و دست خالی برگشتم در سفر دوم بود که آن شخص رو به حرم امام رضا علیه السلام در خیابان شیرازی دیدم شوکه شدم گفتم آخه مگه می شه؟ کی آمد ایران؟ رفتم سمتش دیدم دیگر خبری از آن شخص نیست. سریع خودم رساندم حرم آنقدر التماس کردم خدا او را ببخشد بلخر جواب آمد خدا از گناهان کبیره و صغیره او گذشته است. دیگر خیالم راحت شد. روحم و جسمم آرام گرفت.

- معجزه ای سوم که رخ داد در زندگی ام این بود کسی را مامور کرد و وارد زندگی ام کرد تا جلوی بد زبانی کردن من را بگیرد که آن نفرین کردن بود. خدا را شکر می کنم موفق شدم هم ببخشم هم دیگر کسی را نفرین نکنم تا زنده ام.

خدا با چنین کارش به من نشان داد و آموخت :
- باید ببخشم تا به سعادت برسم.
- بالاتر و قدرتمندتر از او نیستم.
- به محض اینکه اراده کند عمل می کند به آن در حالی که بندگانش از انجام دادن آن عاجز هستند.


"شبنم شانی زاده اصلی"

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.