فضای مجازی جدا از فضای حقیقی نیست.
فضای مجازی را آدم ها ساختند.
من به عنوان کاربر وظیفه دارم زیبا سازی کنم این فضا را.


"شبنم شانی زاده اصلی"

از من آدمی نساز که تو می خواهی. ممکن است حتی یک خواسته تو اشتباه باشد و تو خود از آن بی خبر باشی من را ناخواسته به ناکجا آباد بکشاند. از من آدم یک انسان بساز.



"شبنم شانی زاده اصلی"

16 سال پیش هنگامی که شنیدم قرار است به استان مازندران مهاجرت کنم بسیار خوشحال بودم برای من نبود آن زمان چه شهری ساکن شوم مهم این بود از تهران خارج شوم از خاطراتی که جز درد کشیدن حاصل ندارد جدا شوم. فکر می کردم تغییر مکان التیام بخشم خواهد شد آه. عجب اشتباه عظیمی کرده بودم من. مهاجرت کردم به بابلسر شد روحم. پس از 16 سال فهمیدم نباید آن فکر را می کردم. چرا که آدمی تا زنده است هیچ خبر ندارد از دقایق بعدی که چه به سرش خواهد آمد.
زادگاهم تهران است درست است بسیار شلوغ است، هوای ناپاک دارد، آدم های هزار رنگ دارد باز زادگاه من است جایی که در آن متولد شدم، بزرگ شدم، خو گرفتم با آن. خودم هم باورم نمی شود چقدر بی تاب تو شدم لحظه شماری می کنم برای اینکه بازگردم به زادگاهم.
هیچ از آینده ام نمی دانم. ممکن است روزی دیگر در وطنم ایران نباشم. دیگر مثل 16 سال پیش فکر نمی کنم که از خاطرات جهنمی راحت خواهم شد با رفتنم از ایران. چرا که بلخره روزی بی تاب وطنم خواهم شد.

عجب درس بزرگی داد "زمان " به من شبنم شانی زاده اصلی"


"شبنم شانی زاده اصلی"

تقدیم به جان یار من

این وجود من است
آنچه در سینه دارم قلب است
درب آن به سختی باز می شود
وقتی باز شد سریع تر از یک پلک زدن بسته شد
بعد از تو دیگر هیچ کس جایگاهی ندارد در وجودم
تو را فقط می خواهم از خدا تا زنده ام
تو را فقط از خدا می خواهم تا زنده ام
تو باش دلیل بودن من در این جهان
تو باش خدای روی زمین برای من
من آدم هستم
تو انسان کن مرا
بی تو دنیا برای من پایان نیست
تو باش زیبا ترک دنیا کنم
تو باش تا بعد از مرگم تا ابد آرام گیرد روحم
تو از وقتی شدی یار من
تو شدی همه جان من
تو شدی جان یار من


"شبنم شانی زاده اصلی"

تعدادی از بزرگان از من گله کردند چرا اسرار زندگی ام را در فضای مجازی منتشر می کنم. ممکن است برخی سوء استفاده کنند.

سلام

فضای مجازی برای من "شبنم شانی زاده اصلی" فضای تفریح کردن، سر گرم شدن، دوست یابی کردن نیست چون قصد و هدفم این نبوده، نیست و نخواهد بود.
تعدادی از بزرگان از من گله کردند چرا اسرار زندگی ام را در فضای مجازی منتشر می کنم. ممکن است برخی سوء استفاده کنند.
بله درست است من منکر آن نمی شوم. اما از هدف من "شبنم شانی زاده اصلی" با خبر هستید؟

تا جایی که مجاز است به حریم خصوصی من لطمه وارد نمی کند اسرار زندگی ام را منتشر می کنم فقط با یک نیت، با یک هدف آن اینکه تجربه ای که کردم در اختیار دیگران قرار بدم دیگر دیگران به خطا نروند، یک راه طولانی را نروند که ممکن است دیگر راه برگشت نداشته باشد.
از جدایی ام نوشتم تا دیگران به اشتباه فکر نکنند آنان که طراح و نقاش، طراح لباس، شاعر، نویسنده هستند بی غم و غصه هستند، زندگی بر وفق مرادشان استف خدا فقط به ما توجه دارد.

9 سال پیش عزیزتر از جانم نامزد سابقم را در خانه پدری ام دیدم برای آخرین بار، از زیر قرآن عبورش دادیم. تا لحظه ای که خارج از ایران و خارج از امریکا بود همه چیز خیلی خوب بود قرار بود بروم پیش او برای همیشه. بعد از ورودش به امریکا دیگر برای او به یکباره شدم قریبه شوک عظیم به من وارد شد 8 سال تمام در شوک عظیم به سر بردم. خدا می داند چه بلاهایی که سرم نیامد.
خلاصه کردم نه سانسور.
نامزد دومم
تا اینکه شخصی به نام جان یار وارد زندگی ام شد کمک کرد ببخشم تمام کسانی را که به من بد کرده بودند. منظور من این نیست جان یار باعث و بانی اصلی شد نه. یک سال قبل از ورود جان یار در زندگی ام تو مرحله فراموش کردن گذشته و بخشش کردن بودم با ورود جان یار تکمیل تر شد بخشش کردنم به مرحله عملی رسید.
ورود جان یار در زندگی من بی حکمت نبود خواست خدا بود هر چند که حضورش در زندگی ام خیلی کوتاه بود.
جان یار که وارد زندگی ام شد در همان روزهای اول آشنایی ام موسیقی فرستاد برای من با صدای خودش که اصل و هدف متن شعر این بود که چه درویش چه فقیر همه دارایی های خود را در این دنیا می گذارند، جسمشان را به زیر خاک خواهد رفت روحشان فقط پیش خدا می رود به همراه اعمال و رفتارشان.
برای من این موسیقی خیلی آشنا بود چرا که تولد و مرگ زیادی دیده بودم آن هم از نزدیک در خانواده فقرا و ثروتمندان.
همه این ها دست به دست هم داد راحت تر از گذشته دست از گذشته بکشم، دیگر نفرین و لعنت نکنم کسی را، از عمق وجودم ببخشم و دعا کنم برایشان.

خودم به جان یار گفته بودم مشکل ریه دارم. او می دانست رنگ های شیمیایی حالم را بدتر خواهد کرد. می دانست خیلی دوست دارم به بندگان خدا کمک کنم خودم بهش گفته بودم رشته پزشکی را دوست دارم اما با روحیه من سازگار نیست حالم بدتر می شود. روزی رک به من گفت دیگه در ضمینه هنر فعالیت نکن بگذار کنار رشته حقوق ادامه تحصیل بدم اما به یک شرط، با یک هدف، به یک نیت و آن اینکه اصلا تحت هیچ شرایطی به مقام و منزلت این رشته فکر نکنم، به فکر کسب درامد کردن ثروتمند شدن یک شبه از این راه فکر نکنم چنین فکری اگر دارم از همین حالا از ذهنم بیرون کنم تا فردی موفق باشم. چرا که هستند کسانی که از لحاظ مالی توان وکیل گرفتن ندارند، توان مالی ندارند مشاوره بگیرندبه همین خاطر به مقصود خود نمی رسند، حق شان پایمال می شود.
روی حرف او فکر کردم و در حال تحقیق و بررسی کردن هستم در حال حاضر که آیا این رشته با روحیه من سازگار است یا خیر.

حرف های به من می زد جان یار نا خودآگاه من به یاد حرف های یکی از بچه های برادر زاده پدرم افتادم که می گفت همیشه بهم شبنم تو باید در عین اینکه دختر هستی صفت مردانه داشته باشی، با اقتدار، محکم و نترس باشی، روی پای خودت بایستی. باید به تنهایی از پس سخت ترین کارها بر بیایی.
با چندین چند نفر مشورت کرده بودم درباره گذشته ام و هر کس داستان تلخ و دردناک زندگی گذشته ام را شنید مقصر اصلی را من دانست چرا که آنقدر قوی نبودم از پس 3 دختر و 3 زن بر بیام نگذارم از چنگ من در آورند نامزدم را و خودم 9 سال فاجعه عظیم به وجود آوردم و تو شوک عظیم بردم خودم را. خودکرده را تدبیر نیست.

.........
- اجازه ندید حتی نزدیک شخص به شما چون خواهر، برادر، اقوام نزدیک در زندگی خصوصی شما مستقیم دخالت کند به شما خط دهد، طبق دستورات آنها رفتار کنید.

- مراقب نزدیک ترین افراد به خود باشید که برخی از آنها به ظاهر دوستند در باطن دشمن هستند.

- از گذشته، از خرافات جسم روح و فکر خود را رها کنید.

- انتقام گیرنده نباشید چرا که یک مدت کوتاهی روح و جسم شما بعد از انتقام گرفتن آرامش را احساس خواهد کرد دوباره درد شروع خواهد شد.
هر انتقام گیری کردن است ممکن است دست شما را به خون موجود زنده آلوده کند از شما قاتل بسازد.
- بخشش کردن باعث نمی شود از شان، مقام و منزلت شما کم شود.
- از افراد به ظاهر شکسته خورده درس بگیرید شما تکرار نکنید راهی را که رفته شده که منجر به شکست خوردن شد.
- از شکست خوردن نترسید از آن بترسید که دست از تلاش کردن برداشته اید بی زحمت خدا را صدا کنید.
از آن بترسید که خدا را فراموش کرده باشید، خدا شما را به حال خودتان رها کرده باشد.
- از فضای مجازی درست استفاده کنید تبدیل به فرصت کنید.
- از دانش، اطلاعات، تجربیات دیگران درست استفاده کنید.
- من من کردن کنار بگذارید از ذهن تان بیرون کنید. بدانید برتر از خدا هیچ کس و هیچ چیز وجود ندارد.
- بدانید انتهای راه خداست. به جای اینکه ثروت اندوزی به حاصل بکنید و مرگ شما برسد درست رفتار کنید، درست صحبت کنید، درست عمل کنید.

- استفاده کردن از تجربه دیگران، اطلاعات و دانش دیگران باعث می شود میان بر بزنید در سالم رسیدن به مقصد.



"شبنم شانی زاده اصلی"